خاطره یک سرباز عراقی !!
یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم
آوردنش سنگر من ، خیلی کم سنو سال بود
بهش گفتم: «مگه سن سربازی در ایران هیچده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد. گفتم: «تو که هنوز هیجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم:
«شاید بخاطر جنگ امام خمینی کارش به جایی رسیده که
دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازیو کم کرده؟ »
جوابش خیلی منو اذیت کرد. با لحن فیلسوفانه ای گفت:
« سن سربازی پایین نیومده، سن عاشقی پایین اومده »
یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم
آوردنش سنگر من ، خیلی کم سنو سال بود
بهش گفتم: «مگه سن سربازی در ایران هیچده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد. گفتم: «تو که هنوز هیجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم:
«شاید بخاطر جنگ امام خمینی کارش به جایی رسیده که
دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازیو کم کرده؟ »
جوابش خیلی منو اذیت کرد. با لحن فیلسوفانه ای گفت:
« سن سربازی پایین نیومده، سن عاشقی پایین اومده »